ایجاد اطمینان نسبت به فناوری
mvision۱۴۰۲/۳/۲۱ ،۱۵:۰۳:۳۸ +۰۰:۰۰کسب وکارها باید اطمینان بیشتری نسبت به چگونگی استفاده خود از فناوریها ایجاد کنند. در حالیکه تصور اطمینان، عناصر بسیاری را درهم میآمیزد، ازجمله کارامدی، آسودگی، امنیت و اتکاپذیری، اما «انجام کار درست» با فناوری، بخشی است که اهمیت روزافزون دارد. این بخش بعضی عناصر سازنده برای افزایش اطمینان در این حوزه را مطرح میکند.
درک مشکل
فناوری چالشها و معضلهای اخلاقی جدید پدید آورده است که بعضی پرسشهای بنیادین درباره جامعه و ماهیت انسان پدید میآورد. در میان این چالشها و معضلها، میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- حریم شخصی و استقلال داخلی: گرداوری گسترده دادههای شخصی و افزایش نظارت، در حال کاهش توانایی ما در حفظ اندیشهها و اقدام خصوصی است. همچنین، زیرنظرگرفتن اشخاص در سطوح گسترده، امکان دستکاری برخط را فراهم کرده و ممکن است انتخابهای ما یا دسترسی به خدمات را محدود کند.
- جانبداری، محرومیت و تحرک اجتماعی: افزایش اتکا به الگوریتمها و دادهها در بسیاری از حوزههای تصمیمگیری، ریسک گرایش به تقلید و نپذیرفتن تغییر در جوامع، افزایش محرومیت از خدمات، ارائه نتایج غیرمنصفانه و کاهش تحرک اجتماعی در فرایند را ایجاد میکند.
- بزرگ شدن و آسیبهای برخط: چالشهای بزرگ شدن به وسیله روندهای رسانههای اجتماعی تقویت میشود، از آنجا که گزارشهای کلاهبرداری برخط، مشکلهای سلامت روحی، تندروی، فریبکاری و خودکشی نوجوانان اغلب با تصاویر زیانآور یا تعاملهای برخط مرتبط هستند.
- تخریب دموکراسی: اخبار دروغین، آزار و سواستفاده از طریق رسانههای اجتماعی، زیرنظرگرفتن پیامرسانی سیاسی در پائینترین سطح و مداخله دولتهای خارجی، همه در نگرانیها درباره اثر فناوری بر بحث سیاسی و دموکراسی سهیم است.
- مشاغل و نابرابری: روندها در خودکارسازی، آدم مصنوعی و هوش مصنوعی نگرانیها در این باره را افزایش میدهد که ماشینها تعداد زیادی از مشاغل را تصاحب میکنند، که به آسانی جایگزین نمیشود، و منجر به سطوح بالای بیکاری یا نابرابری بیشتر در جوامع خواهد شد.
- جنگ خودکار: مخاطره استفاده از پهپادهای خودکار در جنگ، این ترس را ایجاد میکند که ماشینها تصمیمهای مرگ و زندگی را بگیرند و در نهایت انسانها کنترل را از دست بدهند. نگرانی درباره چنین مسائلی ازجمله جوامع نابرابر، آثار منفی بر نوجوانان و شکلهای نواورانه جنگ، جدید نیستند. پس چرا نگرانیها امروز در حال افزایش است، و به واقع فناوریها در حال ایجاد چه مشکلات جدیدی هستند؟ در بســیاری از مــوارد، صــرف قــدرت، مقیــاس و دسترس داشــتن بــه فناوریهای جدید اســت کــه احتمال آســیب را بهوجود آورده یا آن را تقویت میکند. رسانههای اجتماعــی نمونه خوبــی از این دگرگونی هســتند. تجاوز به حریم خصوصی یا آزار رساندن، مشکلات جدیدی نیستند، اما وقتی افراد به طور دائم برخط هســتند، غیرممکن اســت که از کلاهبرداری یا رفتار سواســتفادهگرانه نجات پیدا کنند. درنتیجه، آسیب واردشده ممکن است بهطور کیفی بهوسیله این فناوریهای جدید تغییر کند و ســازوکارهای تدوینشــده برای مقابله دیگر کار نکنند. فناوریهای داده محور ازجمله کلان داده و هوش مصنوعی، همچنین مســائل خاصی نیــز ایجاد میکنند. آنهــا میتوانند امکان گرفتن تصمیمهای کارامدتر بر مبنای شواهد مستحکم یــا پیشبینیهای صحیــح، به جای مفروضها یا کار بر اســاس حــدس را فراهم کنند. اگرچه، این همیشــه یک فرایند راحت نیست و ممکن است شامل انتخابهای سخت و (جدید) درباره چگونگی رفتار با مردم باشد. تصمیم گیــری الگوریتمــی، به ویــژه جایــی کــه خــودکار باشــد، قوتهای بســیاری از نظر ســرعت، کارایی، درســتی، یکنواختــی و واقعبینی دارد، اما بهطور معمــول دامنه امکان مصلحتاندیشی و شناخت شــرایط فردی را کاهش میدهد. فنون هوش مصنوعی، مانند یادگیری ماشــین، تاکید کمتری بر دادن برنامهها بــا قواعد صریح به رایانهها دارند- رایانهها از الگوهای موجود در دادهها برای تولید برونداد استفاده میکنند، بهجــای اینکه از مقررات ازپیش تعیین شــده اســتفاده کنند. چنین فرایندهایی به میزان بیشــتری بر متخصصان فنی اتکا میکنند، و درک چگونگی گرفته شــدن تصمیمها را برای افراد غیرمتخصص سختتر میکنند، و در نهایت تصمیمگیری را از کنترل انسانی دورتر میبرند. تاکید بر پیامدهای خاص فناوری کمک میکند تا گفتگوهایی انجام شود و پاسخها بر مشکلهای جدیدی که باید حل شوند، متمرکز شــود. در بیشــتر موارد، فناوری تنشهای درازمدت را افزایش داده یا راههای ســنتی برای حل مســائل را زیر فشار قرار میدهــد، تا اینکه مشــکلهای کاملا جدیــد ایجاد کند. اهمیت دارد که واقعیت این حوزه گســترده را بشناسیم و آن را به طرز فکر کنونی درباره مشــکلهای ناشی از دیگر حوزههای کسب و کار پیوند دهیم.
نقش اخلاق
- در پیشگرفتن یک رویکرد اخلاقی، میتواند به کسب وکارها در افزایش اطمینان نسبت به اینکه در حال انجام کارهای درست با فناوری هستند، کمک کند. اصول اخلاقی، فلسفه اخلاقی را به اصول کاربردی ترجمه میکند، بنابراین میتواند به کسب و کارها کمک کند بر کار خوبی تمرکز کنند که میتوانند با فناوری انجام دهند، همچنین از آسیبهای احتمالی یا پیامدهای ناخواسته جلوگیری کنند. این کار میتواند در چندین سطح اجرا شود، ازجمله:
- اصول اخلاقی کسب و کار، که بر تصمیمها و اقدام کسانی که در کسب وکارها کار میکنند اثر میگذارد؛
- اصول اخلاقی حرفهای، که بر الزامهای اخلاقی برای متخصصان مانند حسابداران تمرکز دارد؛ و
- اصول اخلاقی شخصی، که باورها و ارزشهای اخلاقی خود ما را بازتاب میدهد.
بهترین نمونه شناخته شــده از اصول اخلاقی، در پزشــکی است، که پزشکان سوگند بقراط یاد میکنند که زمینه در فلسفه یونان باســتان دارد. اصول اخلاقی پزشــکی چهار اصل مهم را در مرکــز هر تصمیم یا اقدامی که به وســیله پزشــک انجام میشود، قرار میدهد:
- نیکوکاری- ترویج تندرستی دیگران؛
- بدخواهی نکردن- آسیب نزدن به دیگران؛
- احترام به اختیار و استقلال انسان- احترام به حق افراد برای انتخاب؛ و
- احترام به عدالت- توزیع منابع کمیاب پزشکی به بهترین یا منصفانهترین شکل.
ایــن اصول، ارزشــهای اخلاقــی اصلی را در خــود دارند و تصمیمهای بسیار شــخصی که پزشکان مجبور به گرفتن آنها هســتند، ازجمله تصمیم برای مرگ و زندگی را در بر میگیرد. این اصول همچنین در بســیاری از حوزههای اخلاق مشترک است.
حرفههایــی ماننــد حســابداری و حقوق، آیینهــای اصول اخلاقــی قدرتمندی دارنــد. در حالیکه این آیینها ریشــه در ارزشهای اخلاقی دارند، به طور معمول در عمل به عنوان ابزار انتظام بخشی اجرا میشوند که از طریق گواهینامههای شغلی، محرومیــت از عضویــت در نهادهای حرفــهای و جریمهها، اجرایی میشــوند. این ارزشــها، اتــکای غیرمتخصصان به متخصصان، و نبود تقــارن بین دانش و مهارتهای بین آنها را بازتاب میدهد.
پنج اصل مهم وجود دارد که نقش حسابدار دارای شایستگی حرفهای را برجسته میکند:
- درستکاری- روراست و صادق بودن در همه روابط حرفهای و تجاری؛
- واقع بینی- اجازه ندادن به اینکه جانبداری، تضاد منافع یا اثر غیرالزم دیگران، بر قضاوتهای حرفهای یا تجاری غلبه کند؛
- صلاحیت و مراقبت حرفهای- وظیفه حفظ دانش و مهارت حرفهای در سطح موردنیاز؛
- رازداری- احترام به محرمانگی اطلاعاتی که درنتیجه روابط حرفهای و تجاری کسب شدهاند؛ و
- رفتار حرفهای- رعایت قوانین و مقررات مربوط و پرهیز از هر اقدامی که حرفه را بیاعتبار کند.
بنابرایــن، حســابداران دارای صالحیــت حرفــهای- خواه مشــاوره مالیاتی بدهنــد، اظهارنظر حسابرســی امضا کنند، گزارشــهای مالی یا مدیریتی ارائه کننــد، یا برای تصمیمهای راهبردی کسب وکار اطلاعات فراهم سازند، باید اطمینان پیدا کننــد که تصمیمها و اقدام آنها پایبند به اصول بنیادین اخلاقی اســت. در کنار ایــن اصــول بنیادین، آیین اخــلاق حرفهای همچنین مخاطرههــای تصمیم گیری یا هدایت اخلاقی مانند منافع شــخصی، خودبینی در تجدیدنظر، جانبداری، قرابت و تهدید را به تفصیل شرح میدهد.
در حالیکــه ایــن اصول بر مبنــای مســئولیتهای حرفهای حسابداران بنا شدهاند، همچنین ماهیت حسابداری را به عنوان یــک حرفــه اطلاعات محور بازتــاب میدهند. بــرای مثال، بررسی مناســب اطلاعات محرمانه و ایستادگی در برابر فشار برای دســتکاری در دادهها و گزارش نتایج بیشازحد مطلوب، چالشهای اخلاقی رایجی هستند که حسابداران با آنها سروکار دارند.
نمونه: بهبود اخلاق حسابداری از طریق فناوری
بیشتر گفتگوها، به طور عمده اصول اخلاقی را بهعنوان راهی برای متوقف کردن یا محدود کردن آسیب ناشی از فناوریهای جدید به تصویر میکشند. با وجود این، فناوری میتواند در بهبود اخلاق در عمل و کاهش فرصتها برای نقض اصول اخلاقی، نقش ایفا کند. با داشتن مدلهای بهتر و پیشبینیهای دقیقتر، حسابداران میتوانند موقعیت بهتری برای ایستادگی در برابر فشارهای کسب وکار برای دستکاری در نتایج داشته باشند. استفاده بیشتر از فناوری در حسابرسی، میتواند استقلال را افزایش داده و ریسکهای قرابت یا تهدید به وسیله صاحبکاران را کاهش دهد.
مراجع انتظام بخشــی همچنین میتواننــد از فناوری برای بهبود نظارت بر کسب وکارها استفاده کنند. برای مثال، مراجع مالیاتــی به طور معمول در اســتفاده از دادهها و تجزیه و تحلیل برای شناسایی فرارهای احتمالی از مالیات یا اجتناب جسورانه از مالیات به وسیله کسب وکارها، به خوبی پیشرفته هستند.
فنــاوری میتوانســت در این زمینه به خوبــی منجر به یک »مســابقه تسلیحاتی» شــود. مراجع انتظام بخشــی میتوانند در یافتــن بیقانونیهــای مالیاتــی بهتر عمل کنند، اما شــاید کســب وکارها یا مشــاوران نیز بتوانند برنامهریــزی مالیاتی یا روشــهای فرار مالیاتــی پیچیدهتری از طریق فنــاوری تدبیر کنند. با اســتفاده از ابزار تکاملیافته تحلیلگری متن، ممکن است مراجع انتظام بخشی بازار بتوانند متنهای مشروح را برای شناسایی تحریف اطلاعات بهتر تحلیل کنند. اما کسب وکارها میتواننــد از این فناوریها در وهله اول بــرای ارائه فریبکارانه صورتهای مالی با دقت بیشــتر استفاده کنند. درنتیجه، ما باید هم فرصتها و هم ریسکهای این حوزه را شناسایی کنیم.
نقش پاسخگویی
چارچوبهای قدرتمند برای پاسخگویی، حمایت اساسی از اصول اخلاقی فراهم میکنند. پاسخگویی یعنی یک نفر باید برای آنچه روی داده حساب پس بدهد و میتواند کمک کند که مقاصد خوب به اقدام معنیدار تبدیل شود. پاسخگویی چند نقش ایفا میکند:
- با وادار کردن اشخاص به توضیح اقدام و انتخابهایشان برای دیگران، ارتباط نزدیکی با شفافیت و صراحت دارد؛
- نیاز به توضیح اقدام، افراد را تشویق میکند تا به خوبی رفتاری کنند تا از شرمساری یا خجالتزدگی در آینده جلوگیری کنند- هیچکس دوست ندارد درباره دلیل انجام یک کار بد توضیح بدهد؛ و
- در نهایت فردی را معرفی میکند که وقتی کارها خوب پیش نمیرود، وی را مقصر بدانیم، و میتواند در زمان موردنیاز به مجازات مرتبط شود.
کسب وکارها ساختارهای رسمی برای پاسخگویی دارند، که در نهایت همه به هیئت مدیره ختم میشود. کسب وکارها باید هنگام تعریف پاسخگویی، در نظر بگیرند که:
- چه کسی مسئول تصمیمها، اقدام یا پیامدهای مشخص است- برای اینکه اثربخشتر باشد، در نهایت باید افراد مشخصی تعیین شوند؛
آنها به چه کسانی پاسخگو هستند- که میتواند الیههایی از مدیریت باشد، یا اشخاص بیرونی ازجمله سهامداران، مشتریان، مراجع انتظام بخشی یا دیگران؛ - چگونه آنها ملزم به پاسخگویی میشوند- فرایندی که از آن طریق درخواست توضیح صادر شده و توضیحها ارائه میشوند؛ و
- هرگونه پیامد یا مجازات- هر زمان که مناسب باشد، مجازات میتواند به اقدام یا تصمیمهایی که پذیرفتنی نیستند، همراه شود.
بنابراین پاســخگویی همراه با کاریرد عملی اصول اخلاقی اســت، و این دو در کنار هم میتوانند رویکــردی قدرتمند به ایجاد اطمینان بیشــتر فراهم کنند. در بســیاری از موارد، این دو به نتیجه مشــابهی منجر میشــوند- انتظام بخشی مناسب به احتمال بر اســاس اصــول اخلاقی و هنجارهــای اجتماعی پذیرفته شــده بنا میشــود. اما بعضی اوقــات، میتواند تنوع داشــته باشــد- برای مثال، وقتــی قوانین افشــای اطلاعات محرمانــه صاحبکار را ملــزم میکند، به اجبــار منجر به نقض اصول اخلاق حرفهای میشود.
حمایت و مداخله انتظام بخشی
درحالیکه اخلاق و پاسخگویی سنگ بنای اطمینان بیشتر به کسب وکارها را شکل میدهد، گاهی باید به وسیله انتظام بخشی حمایت شود. انتظام بخشی میتواند خط قرمزهایی فراهم کرده و زمانیکه منجر به آسیب درخور توجه میشود، فعالیتها را ممنوع یا محدود کند. همچنین انتظام بخشی میتواند اطمینان بیشتری نسبت به اینکه کدام اقدام پذیرفتنی است و کدام پذیرفتنی نیست، فراهم کند. و میتواند سریعتر و عمیقتر منجر به تغییر رفتار شود.
ممکن اســت به این دلیل که مشــوقهای اقتصادی منجر به تصمیمهای مطلوب در کســب وکارها نمیشود، به مداخله قویتری نیز نیاز باشــد. برای مثال، مدلهای رایج کسب وکار در زمینــه فنــاوری و داده، گرایــش به تشــدید تنشــهای اخلاقــی دارند. بیشــتر کســب وکارهای اینترنتی به شــدت با تبلیغ بازرگانی پیش میروند و مشــوقها شــرکتها را بر آن میدارند که دادههای بیشتری جمع کنند تا کارایی تبلیغ را به بیشــترین سطح ممکن برسانند. مدلهای کسب وکار بیشتر از تلاشهای شبکهای ســود میبرند، که منجر به مزیت خاص اولین اقدام کننده میشــود. این نگرش بر سرعت تاکید دارد و رویکرد »همه چیز برای برنده«، و تاییدی اســت بر رویکرد دره ســیلیکون (Valley Silicon)مبنی بــر تجربه کردن اشیا، شکستن اشیا و درست کردن اشیا با سرعت.
بــا وجــود ایــن، مراجــع انتظام بخشــی همه پاســخها را نمیدانند. انتظام بخشــی همیشــه از نــواوری عقب میماند و افراد در کســب وکارها باید وقتی در لبه پیشــرفت هســتند، درباره کار درســتی کــه باید انجام شــود، خودشــان تصمیم بگیرند. انتظام بخشــی توجهها را بر فعالیتهای رعایت ضوابط معطوف میکند، که به احتمال به قیمت پاســخگویی بیشتر به مشتریان، استفاده کنندگان، کارمندان و دیگران تمام میشود. این میتواند منجر به ایجاد فرهنگی شود که به جای ارزشهای زمینهای، اتکای غیــرلازم بر فرایندهــا، بازبینهها و مقررات دارد.
دیدگاهتان را بنویسید